پيام

نسيم♥
92/6/3

+ زندگي به سبک جهادي (تصوير دوم سفره شام) :)

چ کفشاي ِ واکس زده و تميزي...:)

اون دو تا مانتو هم شبيه ِ همن ک:دي

چ دقتيييييييييييي!!!:)خودم نديده بودم!ولي خاکيناااا...دوربين زياد کيفيت داره:دي

والا تو تصوير جهاد زياد مشخص نيس! به هم ريختگي موج ميزنه:) البته سيب زميني و تخم مرغ يه کم انگيزه ي جهاد را بر مي انگيزد

خادمه دوقلو داشتيم:دي :دي جناب خدايي اين اتاق مرتب شدمونه:)

من اونجا بودم جرات داشتين اينجوري تخم مرغو سيب زميني رو با پوستساش قاطي بذارين تو بشقاب؟:|

سلام :) رسيدن بخير :) نخ خسته خانم مربي :)

خدا قبــــول كنه =)

در ِ کمدا رو کردن چوب لباسي..الله اکبر:دي

خادمه من از تو بدتربودم!کلا مشهوريت عرفي داشتم تو تميزي ولي رفتم اونجا آدم شدم:دي حتي با موش ها زندگي مسلامت آميز داشتيمB-) سلام تبسم جان ممنون ...:)

ممنون...:) /خادمه پ چيکار ميکرديم؟!:|کمبود امکانات بوداتو شويي و چوب لباسي نداشتيم که!:-/

حداقل در ِ اون سطل ِ زباله رو ميذاشتين..ناسلامتي شما خانوم بوديناا بازم آقايون بودن ي حرفي:|/يادم بنداز عکساي ِ جهادي ِ خودمونو بذارم برات کيف کني:دي

ببخشيد خانوم بودن ايناx-(

:دي در سطل که خوبه اضافي غذاها انقَ ميموند تو اتاق تا ميگنديد:-/ اين يه ذره نظم هم مديون منن:دي باوشه....ولي جهادي يني بي نظمي ديگه:دي

حالا چي کادو ميکردين؟:دي

خب معلومه ک خانم بودن!من تو خابگاه آقايون چيکار ميکردم آخه!:|

جايزه:دي

آخه اين چه وضعه اتاق يه خانومه واييييييييييي شوهر من اگه من اينجوري باشم ميکشتمx-(

خانوم باغ آرزوها..اردو جهاديه هااا..خونه خودشون ک ني...

دوست گلم خدا اجرتون بده براي جهادتون اما يعني بايد با اين وضع شام خورد يعني با پوست تخم مرغ و ...

نسيم .... متاسفانه اگه کسي هم شما رو در نظر داش ديگه با اين عکسا کلا پريد ! :| صد بار گفتم قبل از هر کار اول با من مشورت کن .. :| دي :

کفشا مردونه س:ا

سحربانو:)

والا جهاديه مام انقد بي نظم نبود=))

ن بابا کجا مردونس!

ولي چ بادي مياد آ ! چ هواي خوبي!

بنده خدا نسيم رو فراري داديم از بس ....

چ کيفي داره :)

خب *باغ آرزوها*خونه با اردو جهادي فرق داره!منم يه لنگه جورابم تو خونه اينور اونور نميفته!:-/ ممنون!ولي من از اين ظرفه نخوردم،برا خودمو جدا کردم اينو بچه ها خوردن:دي *تبسم* واقعا؟!:|خو زودتر ميگفتي!:-/يني حذف کنم فيدو؟*سحر*کتونيه بنداش نيفتاده:دي *ساقي* الکي نگو!من ک ميدونم روت نميشه حقايقو بگي:|اوهوم يخ بود!از سرما فکمون بهم ميخورد :) (البته اتاق در نداش،اين ملافه س،بعنوان پرده استفاده شده:دي)

رفته بودم نماز *باغ آرزوها*:) اوهوم خعلي کيف ميده *زهرا*:دي

لايک تبسم خانوم:دي

تخم مرغ آب پز نميخورم :|

عجب...ولي ما هم اردوي جهادي رفتيم اونم تو روستاهاي دورافتاده از اين امکانات هم خبري نبود... ولي خيلي تميز بوديم:)... آبروي خانم ها رو بردين:)

خسته نباشين...آخرشب،اول صبح که اتاق تميز بود عکس مينداختين:)

خادمه:| زهرابايد بسازي:دي فاقيه جان اينم خيلي دورافتاده بود,تازشم ي نفرتميزباشه ک فايده نداره:) مسافر اين اول صبحه اتفاقا ولي اتاق مافقط صب تا غروب ک نبوديم مرتب بود:دي

تازه اون دبه ک کنار سطل آشغاله,دبه آبمونه:دي زهرابانو روحيه جهادي نداري:)نرو هيچوخ

@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

اينا رو ببين ...ي همچين دختر ِ خوبيم من:دي http://yaranegharib.parsiblog.com/Feeds/7825512/

:| روحيمو تو چميدوني؟!:دي

هوووووووووووق دبه اب کنار آشغالي!!! الکي نميگم:|

خادمه اگه راس ميگي عکس اتاق جهاديتونو بذا نه اردو راهيان نور بدون حضوربچه ها!/زهراميدونم ديگه:دي /ساقيشما تو آشپزخونتون سطل آشغالنداريد؟:|

چقدر بي نظم ! ما هم جهادي رفتيم ولي اين قدر مکانمون شلخته نبود ! البته ببخشيدا =)

خواهش ميکنم...تصوير دوم که حياطه...تصوير اول ک اتاقه نسبتا مرتبه!!! چون هممون 7صب تا1ظهر کلاس داشتيم،مجددا2ظهرتا غروب ميرفتيم کلاس،وقتي هم برميگشتيم تاآخرشب کاراي فرهنگي و کادو کردن جايزه هابود،ديگه فرصتي براي مرتب کردن نميذاشت!

چرا ولي درش بسته س ! دبه ابم کنارش نيس:|

سطلمون درداش،اين لحظه ک عسک انداختم درشو نذاشته بودن بچه ها!دبه زيرتخته نه کنارسطل:-/ خو شما يخچال دارين خونتون،مااونجا يخچال نداشتيم مجبوربوديم دبه آبو بذاريم زيرتخت:|

خو حالا خونه ما چ ربطي ب جهادي داره گير دادي ب خونه ما؟:دي

خو آخه گفتي اووووق،خاسم ثابت کنم اووووق زدن نداره:دي

چرا داره تو داغي نميفمي:دي

همه ش هميني بود ک گذاشتم برات نسيم خانوم:)اردو جهاديمونم دقيقن همين شکلي بود:)

آيکن ِ رياکاري و اينا:دي http://yaranegharib.parsiblog.com/Feeds/7827873/

خادمه ريانيس،نشون دهنده امکانات بالاتونه!:دي شماها م.ب بوديد!سالاد و دوغ و نمک داشتيد!تو ظرف يه بار مصرف غذاميخورديد!اونوخ سفره و غذاي مارو ببين!!!:|

نچ نچ نيگا کن تنبل خاانو /نسيم نکردي حداقل نيمروش کني خاهر:)باز خادمه بانو يه کمي ترو تميز کرده بود يه عسکي انداخته بود/ميدونم ....../:D

شيرازي مگه خودمون آشپزي ميکرديم ک نيمروش کنيم؟:دي غذايي ک دادن اين بود!خادمه اينا م.بودن!مگه نديدي دوغ ونوشابه و سالاد داشتن!؟:|

هميشه از اين غذا فراريم از دوران طفوليت نسيم:( /اص يه وعضي / خوبيش اينکه مامي از ليست غذا ها حذفش کرد /فقط سالي يه بار به ياد قديماااااااااا(نبود حس پختن هيچي)از اينا مي پزه:)

شيرازي منم ازينا دوس ندارم...:(ولي اونجا اند گشنم بودبه سختي يکم خوردم....

واخ واخ واخ :)

هما:دي

سر تکون دادن ..نچ نچ نچ نچ ..:-o :-D

سر تکون دادن ..نچ نچ نچ نچ .. - هما .ص

واي چه خبره !!اينجا کجاست؟؟؟

مهربانم زياد نترس يه زلزله ظريفي اومده /زلزله تنبلي=)

جناب فخري شماديگه چرا؟؟؟آقايون که بي نظمي تو چنين اردوهايي عادت دارن! جناب صياد هيرو شيمااااا!!!:دي مهربانم اينجا خابگاه اردو جهاديه که کلي آدم توش زندگي ميکردن و کاراي فرهنگي:) شيرازي!زيرآب نزن:|

زير آب کيه=)

منم:|

پس خودتو اصلاح کن اصن خوف نيسا نسيم=) /نچ نچ :D

شيرازيـــــــــــــــــــــــــ....من اينجوري نيستم x-( هم اتاقيمام ک مانتوهاشونو تو تصويرميبيني غ ق کنترلن!تو کربلاهم باهاشون مشکل داشتيم،درس بشو نيسن:|چون2تان حريفشون نميشم:دي

نسيم خ داري بدو

اين ديگه خيلي جهاديه= پينتي گري....!:-o

جهاديه ديگه:) پينتي گري.؟؟؟!!!!

پينتي گري چيه

ئع اين بشقاباييه که ميگفتي ؟ :دي براي پاتختيت يه سرويسشو ميخرم برات :دي

اوهوم...اخراجي!چيزبهتر گير نياوردي برا پاتختي بياري؟؟؟:| بله آقا سجاد

فکر کرديد اگه دانشجويي نيس چيه؟؟؟

من يه سوال برام پيش اومده تو اين تصويره :-o

بفرماييد!اگه قابل گفتن باشه جواب ميدم:)

اين دست يه دختره ولي اون بالا عکس کفشاي مردونس حالا اين دختره يا پسر :D

کفشا مردونه نيس،يکيش کتونيه،يکي ديگم زنونه مشکيه ،پاشنه کفشو خابونده تو عکس بد افتاده...درضمن من دخترم،تو اردو جهاديه پسراچه ميکردم آخه:)

نه نسيم جان چيزه بهتر که باب ميلت باشه پيدا نکردم :دي