سفارش تبلیغ
صبا ویژن











مشـــ ـکـ ـاة

http://up.alamto.com/mohsen/image/BeautifulChildren/children_10.jpg

هراز گاهی

درمیان دلواپسی های زندگی

بین خاطرات غبار گرفته

یاد کودکی هایم که می افتم...

دلم در هم میکشند

بغض میکنم...

 

روزهایی که شایدبزرگ ترین دغدغه زندگی ام

این بود که نکند یک روز مادرم را نبینم

واز دست های نوازشگرش دور بمانم!

نکند پدر از دستم دلخور شود...

****

کم کم

اما

بزرگ شدم

بزرگِ بزرگ

آنقدر بزرگ که میفهمم

سفیدی موهای "پدر" بی دلیل نیست

سنگینی ها و مشکلات خانه را بردوش میکشد!

 

آنقدر بزرگ شدم که میفهمم

"مادر"

در سختی های زندگی

میتواند جهنم خانه را هم به بهشت تبدیل کند

و بی جهت نیست که بهشت را نثار قدم هایش کرده اند....

 

آنقدر بزرگ شدم که میتوانم از میان خاطراتم

خاطرات غبار گرفته راپیدا کنم

و با خواندنشان

.......

 

آنقدر بزرگ شدم که به دغدغه های کودکی ام  که میرسم

خنده تلخ و شیرینی

روی لب هایم نقش میبندد

وآهسته در ذهنم عبور میکند

که

ای کاشــــ

یک روز

به بزرگ ترین دغدغه های کودکی بازمیگشتم!

 


نوشته شده در یکشنبه 91/11/22ساعت 12:0 صبح توسط نسیم♥ نظرات ( ) |

گاهی اوقات که دل تنگ میشوی

دلت میخواهد

عکست را قاب بگیری

و

روبروی خودت بیاویزی

در سکوتی مطلق

زل بزنی به چشمان شادت

وبا چشمان اشکبار

با خودت هم زبان شوی

...شایدچیزی شبیه جنون شاید...

****

چه هم صحبت خوبی!

حالا می توانی غصه هایت را

همان هاکه روی پشتت سنگینی می کرده اند

همان ها که به لبخند های همیشگی ات حسودی کردند

را

با او قسمت کنی

یک تقسیم عادلانه!

حالا میتوانی

همینطور که به او چشم دوخته ای

بغضت را رها کنی

او حرف هایت را برای کسی بازگو نخواهد کرد...

هم صحبت خوبی است

بهتر از هر کسی به حرف های دلت

گوش میدهد....

میبینی او هم چطور نگاهت میکند!؟!

انگار اوهم غصه دار شده...

مطمئنم اگر توانایی داشت

دستش را می آورد

و اشک های صورتت را پاک میکرد

اگر میتوانست حرف بزند

دلداری ات میداد...

شاید با حرف هایش حتی

روزنه های امید را به رویت باز میکرد...

(همانطور که قبلا با حرف هایش به دیگران امید میداد)

****

حالا میتوانی

یک نفس عمیق بکشی

یک نفس بدون بغض

یک نفس که دیگر

بوی تنهاییــــ نمیدهد

"تو"همدم خودت شدی...

هم صحبت خودت...

حتی می توانی

گلایه های خودت را نزد خودت بکنی

****

چقدر حس خوبی دارد

که هم صحبتی پیدا کردی که

نه شماتت میکند

نه حرفت را پخش میکند

نه گذشته را به رخت میکشد

نه از دستت ناراحت میشود

....

....

....

 

 


نوشته شده در یکشنبه 91/11/15ساعت 12:0 صبح توسط نسیم♥ نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در پنج شنبه 91/11/12ساعت 12:0 صبح توسط نسیم♥ نظرات ( ) |

http://j68719.persiangig.com/25/Let_it_Rain_by_Healzo.png

هر از گاهی فاصله ی بینمان زیاد میشود

آنقدر زیــ ـ ـ ـاد

که برایم دست نیافتنی میشوی

ولی انگار هر چقدر که دور تری

برایم عزیز تری

و مـ   ـن

برای رسیدن به تو حـ ـریـ ـص تر میشوم...

گاهی نزدیکی ها

دل زدگی می آورد!

یا شاید هم روز مرگی!

قدیمی هایمان بی هوا نگفته اند:

دوری و دوستی...

 

***

اشکالی ندارد

من به دوری ات عادت کرده ام...

کسی چه میداند،

شاید ملاقاتمان به ابـ ـ ـد موکول شود...

ولی

حس حضور تو

هرچقدر هم کوچک باشی،

همچنان

خلاء وجودی ام را پر میکند!

 

اما تو را نمیدانم

که چقدر در تنهـ ـ ایـ ـی ات از من یادمیکنی!

***

اشکالی ندارد...

گاهی رابطه ها هم

مثل خیابان یک طرفه است

مثل رابطه ی من و تو

من هم چنان مشتاق رسیدن به تو هستم

 

آرزوی کوچک زندگی امــ....


نوشته شده در دوشنبه 91/11/9ساعت 12:0 صبح توسط نسیم♥ نظرات ( ) |

http://forum.hammihan.com/user_images/12_2012/6144.png

گاهی

لازم نیست برای حرف هایت به بحث و گفتگو بنشینی

لازم نیست استدلال و دلیل منطقی بیاوری...

لازم نیست جدل کنی

اصلا لازم نیست خودت را خسته کنی...

 

 گاهی باید لـ ــ ـال شوی

تا دیگران بفهمند چه میگویی!

به همین راحتی...

****

سکوت بهتر از هر زبانی از زخم های دلت سخن میگویید...

 


نوشته شده در شنبه 91/11/7ساعت 12:0 صبح توسط نسیم♥ نظرات ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak