سفارش تبلیغ
صبا ویژن











مشـــ ـکـ ـاة

هوای بارانیِ چشمانت هوایی ام کرد!

نمیخواهی تمام کنی؟

من طاقت ندارم

انگار دلم میلرزد وقتی اشک در چشمان تو جمع میشود!

همیشه کارت همین است...

 

هروقت پای درد و دلت باز میشود

انگار آسمان با صاعقه ای ناگهانی

تمام آنچه که در دل ابر ها پنهان بود را

به بیرون میریزد و

آشکار میکند...

 

تمام کن!

من تحمل دیدن اشک هایت را ندارم!

خودت بهتر مییدانی

من

کم طاقت تر از آنم که تو تصور میکنی!

 

اشک نریز!

بس کن

...

بیا مثل همیشه

دراین هوای بارانی

باهم یک فنجان قهوه داغ بخوریم

 

بیا و ایوب وار زندگی کن

و

در تلخی ها به زندگی لبخند بزن

همان خنده ی حقیقی که سال هاست

با صورتت خداحافظی کرده

....


نوشته شده در دوشنبه 92/8/6ساعت 12:0 صبح توسط نسیم♥ نظرات ( ) |


Design By : Pichak