سفارش تبلیغ
صبا ویژن











مشـــ ـکـ ـاة

کاش

میشدمثلا

من به پایت بیفتم

و تو

برآورده ام نکنی

واندکی برایم تلخ تمام شود

و از تو گلایه کنم

که باز هم دست خالی...

...

بعد لبخند تلخ و شیرینی بزنم

و باز هم

تقصیر تقدیر بیندازم...

...

یا مثلا

من به پایت نیفتم

و تو

دستی به سرم بکشی

و بخواهی که از تو بخواهم

بعد بخواهم

و تو نخواهی

...

بعد لبخند تلخ و شیرینی بزنم

و باز هم

تقصیر تقدیر بیندازم...

...

یا مثلا

من به پایت بیفتم

و تو دستی به سرم بکشی

و نوازشم کنی

و بخواهی که از تو نخواهم

دراین صورت

من دیگر ازتو نمیخواستم...

یا شاید هم با تمنای بیشتر میخواستم

و بعد تو برآورده ام نمیکردی

...

بعد لبخند تلخ و شیرینی بزنم

و باز هم

تقصیر تقدیر بیندازم...

...

و چقدر شیرین است

که من نخواهم

و تو از من بخواهی که بخواهم

و بعد من بخواهم

و برآورده ام کنی!!!

 

همه این حالت ها ممکن الوجود است

و تمام حالت های ممکن الوجود

قادرند مرا ممتنع الوجودی کنند

که روزی موجود بوده ام!!!

 

به انضمام کلی حالات دیگر

که ذهن درگیرِ من به آن ها قد نمیدهد...

...

قد نمیدهند!!!

میتوان در نظر گرفت

که آن ها بسی عظمت دارند و

ذهن من به آن ها دسترسی ندارد

یا میتوان در نظر گرفت

که آن ها در حد متوسط اند

اما

قدِ من آنقدر کوتاه است

که دستم به آن ها نمیرسد!!

.

.

.

حالا تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجملِ پریشان نوشت ها...


نوشته شده در سه شنبه 92/11/22ساعت 12:0 صبح توسط نسیم♥ نظرات ( ) |


Design By : Pichak